سلسله جلسات گفتگو پیرامون مساله تربیت و فعالیت های فرهنگی تحت عنوان «محفل مرشد» از سال ۱۳۹۹ در سرای هنر و اندیشه برگزار می شود. این جلسات با حضور حجت الاسلام نجات بخش، حجت الاسلام بحرینیان و جمعی از دغدغه مندان فعالیت های تربیتی فرهنگی تشکیل شده است.

مسئله از تربیت شروع شد و اینکه ما نسبت به فضای جامعه دغدغه تربیت داریم. یعنی مجموعه‌های فرهنگی در پی ایجاد یک فضای تربیتی هستند.
بحثی که پیش می‌آید این است که ما یک نگاه مشهوری نسبت به تربیت داریم و آن اصلاح رفتار است و تلاش میکنیم تا با روش‌های مختلفی که به آن می‌گوییم روشهای تربیتی به اصلاح رفتارها بپردازیم. در مسئله تربیت اگر ما نتوانیم عالم افراد را تغییر دهیم هر چه برای تغییر رفتار تلاش کنیم راهی حاصل نمی‌شود.
در نظر اول چالشی در ذهن به وجود می‌آید که ما عالم را فردی تصور می کنیم. یعنی وقتی میگوییم عالم افراد تغییر کند به این می‌رسیم که یک روش خاصی هست که می‌توانیم عالم افراد را تغییر دهیم. عالم یک امر تاریخی است. امری است که مربوط به تک تک افراد نیست، جهانی است که انسان‌ها در آن زندگی می‌کنند و تا زمانی که این جهان تغییر نکند نمی‌توانیم امیدی به تغییر افراد داشته باشیم. باید راهی را برویم که جهانی را عوض کنیم و وارد تاریخی بشویم.
ما جایی هستیم که با افراد داریم کار می کنیم و مخاطب ما افراد هستند و مشکلاتی که دارند. عالمی در مقابل‌مان قرار دارد که باید به آن عالم تذکر دهیم. آن عالم، عالم شهدا است و دفاع مقدس و اگر بتوانیم این فضا را با مخاطبین و جامعه خودمان درمیان بگذاریم؛ حداقل طلب این عالم پیش می آید و عزمی برای ورود در این عالم پیش می‌آید. کتاب ناگفته‌های جنگ شهید صیاد را محور این تذکر برای‌ ما شد.
مسئله مهم دیگری که وجود دارد نسبت برقرار کردن ما با این کتابهاست که اغلب این کتابها را با احساس و عاطفه میخوانیم تا اینکه بخواهیم از آنها فکر بگیریم. معمولا ارتباط ما شنیدن و خواندن مجاهدت‌ها و عظمت ایثارهاست. تلاش ما در خواندن کتاب ناگفته‌های جنگ این بود که بتوانیم با آن کتاب فکر کنیم و از آن فکر بگیریم و با ورود در عالم آن کتاب بتوانیم با یک فکری با مسائل جامعه مان روبرو شویم. البته ادامه پیدا کردن و مسیر این نوع تجربه‌ها تقریبا غیر قابل تصور است و باید همه با همراهی هم این مسیر را تجربه کنیم تا به نتیجه برسیم.
در مرحله بعد این پیشنهاد طرح شد که آیا ما خودمان می‌توانیم زبانی برای بیان و روایت باز کنیم؟
زبانی که هم بتوانیم این کتاب‌ها را خوب بخوانیم و هم روایت درستی از آن داشته باشیم و حالا این را پیوند بزنید با مسئله جهاد تبیین که حضرت آقا میفرمایند؛ آیا می‌شود که به یک تبیین هم برسیم؟ آیا می‌شود که ما زبان روایت باز کنیم؟ حال این زبان چه زبانی است و این زبان از کجا می‌آید؟
اینجاست که پیشنهاد خواندن کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب ذهن‌مان رسید. اگر ما بتوانیم با این بحث استاد طاهرزاده انسی پیدا کنیم، به نظر آهسته آهسته به آن زبان می‌رسیم. زبانی که زبان تبیین است، زبان روایت است. زبانی که هم تذکری است به آن عالمی که شهدا در آن قرار داشتند و دفاع مقدس بود (مثل کتاب “ناگفته های جنگ” و “همپای صاعقه”) و بخش دیگر این است که ما میتوانیم دست به قلم شویم و روایت کنیم از آنچه که بر جامعه ما میگذرد و آن افقهایی که گشوده می‌شود را روایت کنیم تا آن افق‌ها گم نشود. اگر بتوانیم این مسیر را طی کنیم و صاحب قلم و بیان شویم، می‌توانیم نقش موثری در قصه جهاد تبیین ایفا کنیم.
لازمه آن این است که ما باید فضای مجموعه‌های فرهنگی مان را ارتقا بدهیم. مجموعه‌های فرهنگی ما باید بتوانند این سنگر جهاد تبیین را ایجاد کنند. این سنگر چیست؟ همین زبان و قلم…

در همین راستا در سال ۱۴۰۲ در دوره بعدی این جلسات سراغ کتاب «در انتظار زبانی در وصف انقلاب اسلامی» رفتیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *